10 روزي ميشود كه بار ديگر شخصيتها و رسانههاي جريان تجديدنظرطلب محمدرضاعارف را يك اصلاحطلب تمامعيار معرفي ميكنند و به بيانهاي مختلف نسبت به موفقيت وي در انتخابات تبريك و تحسين ميگويند.
10 روزي ميشود كه بار ديگر شخصيتها و رسانههاي جريان تجديدنظرطلب محمدرضاعارف را يك اصلاحطلب تمامعيار معرفي ميكنند و به بيانهاي مختلف نسبت به موفقيت وي در انتخابات تبريك و تحسين ميگويند. «بدلي» ديروز، محبوب امروز!
در اقدامي مشابه رئيسجمهور براي سفر به شهر يزد از عارف دعوت به عمل آورده و حاضر ميشود تا دوشادوش وي به اين شهر سفر كند. پيرو اين رخداد، رسانههاي متعدد جريان تجديدنظرطلب تعبيرهاي جالبي از همسفري عارف- روحاني را ارائه داده و انجام چنين سفري را به منزله رئيس شدن محمدرضا عارف در مجلس دهم ميدانند و به شدت از آن استقبال ميكنند. آفتاب يزد تيتر و عكس نخست خود را به همين موضوع اختصاص داده و با درج عبارت «مانور ائتلاف براي رياست مجلس» ذيل تصوير روحاني- عارف مينويسد: «هر دو با هم. به ياد سال 92. هنوز هم همان قدر مظلوم و محبوب در كنارش نشسته تا نشان دهد حالا حالاها قرار نيست پشت يكديگر را خالي كنند. معصوميت عارفانه عارف، در ميان لبخندهاي پرمعناي رئيسجمهور در يك قاب تصوير... و اين قاب، حرفها براي گفتن دارد. ناخودآگاه آدم را ميبرد به بحبوحه يك دوره پرالتهاب. همان وقتها كه مردم در آرزوي فضايي براي دوباره زيستن، به فكر تغيير افتادند و عارف براي رسيدن مردم به رؤيايشان، از خود گذشت و حسن روحاني شد رئيسجمهور ايران. از آن پس بسياري ميپنداشتند هر جور كه حسابش را بكني محال ممكن است اين دو با هم دچار اختلاف نشوند. هر چه باشد يك نفرشان از بخت خود براي رئيسجمهوري گذشته و بعيد بود آن ديگري كه اكنون به مقام رياست كشور رسيده، دل در گرو از خودگذشتگي كسي بگذارد. اما در اين دو سال و 9ماه، هر اتفاقي افتاد جز خيانت اين دو يار سياسي به يكديگر...»
اعتماد هم با درج تيتر «روحاني با عارف به يزد رفت» اين بخش از سخنان روحاني را مورد توجه قرار ميدهد: «رئيسجمهور با اشاره به اينكه پيروزي بزرگي در اخلاق در انتخابات هفتم اسفند رقم خورده است، گفت: مردم قهرمان ما حماسه بزرگ ديگري در اين روز آفريدند. همانطور كه مردم در سال ٩٢ حماسه آفريدند در اين انتخابات هم حماسه آفريدند، در انتخابات ٩٢ برادر عزيز من دكتر عارف هم نقش بسزايي داشت.»
آرمان روزنامه خانوادگي هاشميرفسنجاني هم تصوير مشترك روحاني و عارف را براي نيمتاي يك خود برگزيد و نوشت: «ديروز رئيسجمهور به يزد رفت؛ شهر هموطنان خونگرم و آرام كه صبوري شاخصه اصلي آنهاست.» ديروز البته محمدرضا عارف نيز در كنار رئيسجمهور بود تا او را در شهر زادگاهش همراهي كند. شايد اين همراهي در راستاي به نمايش گذاشتن اين جمله آيتالله هاشمي پس از انتخابات بود: «رقابتها تمام شد، دوران همكاري فرا رسيده است.» حسن روحاني پيش از رسيدن به يزد، با انتشار عكسي كه در هواپيما در كنار عارف نشسته است، آورد: «هماكنون آغاز سفر كاروان تدبير و اميد به يزد، شهر دارالعلم و دارالعباده.» رئيسجمهور در سخنراني خود در يزد هم بر يك نكته بيش از هر چيز تأكيد داشت و آن هم بالا بردن تحمل در جامعه بود كه شايد مخاطب او آن دسته از تندروها بودند كه در روزهاي گذشته بنرهاي استقبال از رئيسجمهور را پاره كرده بودند.»
ديگر رسانههاي منسوب به تجديدنظرطلبان هم در تيتر و تصاوير مشابهي از سفر مشترك
روحاني – عارف به يزد ذوق زده شده و تلاش كردند چنين اتفاقي را زمينه بسياري از تحولات مهم در سياست داخلي عنوان كنند، حال رسانههاي اين جريان با مانور روي چنين مسئلهاي چند هدف مشترك را دنبال ميكردند:
1- لابيگري روحاني با عارف براي رياست مجلس و حتمي بودن رياست مجلس
2- پشت كردن روحاني به لاريجاني با برجسته كردن سفر مشترك روحاني- عارف
3- منتگذاري بر روحاني به دليل كنارهگيري عارف به نفع وي در انتخابات92
4- استمرار تعامل روحاني به اصلاحطلبان تا انتخابات پيش رو
5- تحقير روحاني به واسطه ناچيز بودن آراي مستقل وي در انتخابات92.
اصلاحطلبان بدلي ديروز، رهبران امروز
واقعيت صحنه سياسي امروز آن چيزي نيست كه شخصيتها و رسانههاي اين طيف وانمود ميكنند چراكه تا چند هفته قبل اين جماعت شخصيتهايي نظير محمدرضا عارف را اصلاحطلبان بدلي ميدانست كه رويكرد و مواضعشان كمترين شباهت را با اهداف و خواستههاي رهبران تجديدنظرطلب ندارد. حال امروز رسانههاي اين جريان به لطف رأيآوري عارف و پزشكيان و كواكبيان و ديگر چهرههاي بدلي، جشن پيروزي در انتخابات را جشن گرفتهاند.
خرداد ماه امسال بود كه همين روزنامه آرمان در يكي از مطالب خود با عنوان «مراقب اصلاحطلبان بدلي باشيد» به مانند ساير همفكران خود تلاش كرد برخي از افراد و گروههاي مستقل را كه با تندروي و افراطيگري رابطه مناسبي ندارند تخريب كرده و از ورود آنها به عرصه انتخابات جلوگيري كنند. در بخشي از اين مطلب آمده بود: «در چنين فضايي اقليتي كه طي چند سال سكوت اصلاحات براي خود جايگاهي به اين عنوان تعريف كرده بودند، اكنون به دنبال تصاحب اكثريت كرسيهاي انتخاباتي هستند و مشخص نيست بر چه اساس خود را بيشتر از تشكلهاي اصيل جريان اصلاحات ذينفع ميدانند... آنها با دريافت مجوز، به فعاليت جداگانه بپردازند و به طبل كانديداتوري براي هر انتخاباتي با عنوان اصلاحات بكوبند! با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد و حضور اصلاحطلبان اصيل، عرصه بر اصلاحطلبان بدلي تنگ شد، لذا درصدد رايزني با بزرگان اصيل جريان اصلاحطلبي برآمدند تا شايد گذشته آنها فراموش شود و بتوانند به آغوش اصلاحطلبي اصيل بازگردند.»
تقسيم اصلاحطلبان به دو طيف اصلي- بدلي ناخودآگاه بيانيه حزب منحله مشاركت در آستانه انتخابات 92 - كه اول بار در بيبيسي منتشر شد - را تداعي ميكند، اعضاي اين حزب در آن مقطع زماني به دليل حمايت محمدرضا عارف از فلسطين و لبنان وي را «اصلاحطلب بدلي» خواندند و به شدت نسبت به سخنان وي واكنش منفي نشان دادند.
به باور تندرويهاي جريان تجديدنظرطلب سخنان عارف، خواسته يا ناخواسته، شعار «نه غزه، نه لبنان» جريان فتنه را رد و موضع تهاجمي اين جريان نسبت به حاكميت را تعديل ميكرد. در مقطعي ديگر افراطيون جناح مدعي اصلاحطلبي مسعود پزشكيان كه تصور ميكردند قصد حضور در عرصه انتخابات را دارد تخريب كردند و وي را اصلاحطلب بدلي نام گذاشتند.
پزشكيان هم در واكنش به اين اقدام با بيان اينكه فعلاً هيچ تصميمي نگرفتهاست، اظهار ميكند: من اصلاً اين رويه برچسب زدن در مملكت را كه عدهاي درست كردهاند قبول ندارم چراكه علمي صحبت نميكنند، البته تأكيد بر اين موضوع كه «اصلاحطلبان بدلي تنها موافق شركت در انتخابات هستند» هم طي ماههاي منتهي به انتخابات خرداد 92 به عنوان جزئي از گفتمان انتخاباتي اين طيف درآمده بود، به گونهاي كه صادق زيباكلام در مصاحبهاي با ايلنا تأكيد ميكند: به نظر نميرسد اصلاحطلبان عزم جدي براي شركت در انتخابات داشته باشند اما در اين ميان اصلاحطلبان درجه2 كه جناح اصولگرا نيز تمايل بسيار دارد تا آنها را به عنوان اصلاحطلبان اصيل معرفي كند، تلاش ميكنند به بازارگرمي در انتخابات سال آينده بپردازند.
به كارگيري اين ادبيات توسط روزنامههاي زنجيرهاي بهخصوص روزنامه آرمان طي ماههاي قبل از انتخابات دهم مجلس هم بارها تكرار شده كه نمونه ديگر از آن را ميتوان در اواسط سال 93 جستوجو كرد؛ آنجا كه اين روزنامه در مطلبي از زبان محمود ميرلوحي معاون وزير كشور در دولت اصلاحات و از اعضاي حزب منحله مشاركت روي واژه «اصلاحطلبان بدلي»تأكيد ميكند. اين روزنامه چند روز بعد با انتشار مطلب ديگري به انتقاد از برخي اصلاحطلبان ميپردازد و در بخشي از يك مقاله با عنوان «تلاش اصلاحطلبان بدلي براي پيوستن به خاتمي»! و در اشاره به انتخابات مجلس دهم! مينويسد: «طيف ديگري هم هستند كه خود را اصلاحطلب ميدانند اما بههر حال در ميدانهاي اصلي جايي ندارند كه دليلش شايد تمايل آنها در برخي مواقع به رقيب اصولگرا بوده باشد. اين گروه سعي ميكند در شرايطي كه فضاي فعاليت براي اصلاحطلبان تا حدودي آماده شده است بار ديگر خود را مهره اصلي بنامند و خود را به خاتمي منتسب كنند.»
كواكبيان ديگر گزينهاي بود كه جماعت تجديدنظرطلب تلاش كردند تا وي را هم به عنوان يكي از اصلاحطلبان بدلي به جامعه معرفي كنند، بعد از نامگذاري كواكبيان به اين عنوان وي در پاسخ به اين سؤال كه «شما اخيراً رئيس دورهاي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات شديد و شرط حضور شما در اين شورا خارج شدن از جبهه اصلاحطلبان كه شما دبيركلي آن را بر عهده داشتيد بود، آيا پذيرفتن اين شرط به معناي قبول كردن اصطلاح اصلاحطلب بدلي كه برخي از همجناحيهاي شما عنوان ميكنند، نيست كه گروه و حزب ديگري را به غير از خودشان در اين جبهه قبول ندارند؟» پاسخ ميدهد: اصلاً من تعبير اصلاحطلبان بدلي را قبول ندارم. اصلاحطلبي چه ناني دارد كه كسي بيايد بدلش را درست كند چراكه اصلاحطلبي هزينههايي داشته است و هر كس كه در شرايط فعلي بگويد من اصلاحطلب هستم، بايد از او استقبال كرد.
بايد منتظر پرده جديد ماند
براساس آنچه عنوان شد ميتوان نتيجه گرفت كه ساختار سياسي جريان موسوم به اصلاحات همچنين گفتمان مبهم و اهداف نامتوازن اين جريان همچنان «چنددستگي» بين گروههاي اين طيف را دنبالهدار خواهد كرد و عقلايي نيست كه انتظار داشته باشيم منسوبان اين جريان روي يكدستي را به خود ببينند، به عبارت ديگر آنچه در آينده بايد منتظر بود آن است كه از امروز تا زمان برگزاري انتخابات دوازدهم رياست جمهوري «دودستگي ميان اصلاحطلبان» به شدت رو به افزايش خواهد گذاشت. از سوي ديگر به نظر ميرسد تقسيمبندي اصلاحطلبي اصلي- بدلي و برچسبزني به بخشي از شخصيتهاي اين گروه توسط تندروهاي تجديدنظرطلب بار ديگر چماقي خواهد شد براي تحميل كنارهگيري چهرههاي مستقل و وفادار به نظام اصلاحطلب كه در صورت موفقيت در انتخابات اهداف براندازانه پدرخواندهها را پيگيري نخواهند كرد يا آنكه شخصيتهايي نظير عارف تحت فشار براي پيگيري اهداف پدرخواندهها در مجلس قرار بگيرد.